جدول جو
جدول جو

معنی هم قسم - جستجوی لغت در جدول جو

هم قسم
کسی که با دیگری عهد و پیمان بسته و سوگند خورده، هم سوگند
تصویری از هم قسم
تصویر هم قسم
فرهنگ فارسی عمید
هم قسم
(هََ قَ سَ)
هم سوگند. حلیف. هم عهد. هم پیمان. (یادداشت مؤلف). دو تن که با یکدیگر بر سر کاری سوگند خورند
لغت نامه دهخدا
هم قسم
هم عهد، هم پیمان، دو تن که با یکدیگر بر سرکاری سوگند خورند
تصویری از هم قسم
تصویر هم قسم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم نسب
تصویر هم نسب
دو تن که از یک اصل و نژاد باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم چشم
تصویر هم چشم
کسی که با دیگری در کاری رقابت کند، رقیب، حریف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم قدر
تصویر هم قدر
معادل و برابر در قدر، مرتبه، قیمت و ارزش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم شکم
تصویر هم شکم
دو کودک که با هم از یک شکم زاییده شده باشند، دوقلو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم قدم
تصویر هم قدم
دو یا چند تن که با هم راه بروند، همگام، همراه
فرهنگ فارسی عمید
(هََ اِ)
هم نام. دو کس یا دو چیز که نامشان یکی است
لغت نامه دهخدا
(هََ قَ لَ)
شریک و انباز در کتابت. (آنندراج) :
دو هم جنس دیرینۀ هم قلم
نباید فرستاد یک جا به هم.
سعدی.
تا به وصف چشم شوخش نامه ای انشا کنند
هم قلم گشتند نرگسها به صحن بوستان.
شفیع اثر.
مرا بر جرم ناحق دلفریبی متهم دارد
که در قتلم ز نرگس چشم شوخش هم قلم دارد.
محسن تأثیر
لغت نامه دهخدا
(هََ قَ دَ)
همراه و هم سفر و هم طلب. (برهان) :
تا کی دم اهل، اهل دم کو
همراه کجا و هم قدم کو؟
نظامی (لیلی ومجنون ص 50).
تا هم قدم شدیم سگ پاسبانت را
از فرق فرقدین، قدم برنهاده ایم.
خاقانی.
با طایفه ای جوانان صاحبدل همدم و همقدم بودم. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هم اسم
تصویر هم اسم
هنمام دو یا چند تن که یک نام دارند همنام هم اسمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم قوه
تصویر هم قوه
هاوند نیرو همنیرو همروز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم قول
تصویر هم قول
همداستان همزبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم قدر
تصویر هم قدر
همسنگ، همپایه، همزور در کشتی و زورخانه، هم قوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم قدح
تصویر هم قدح
همپیاله هم پیاله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم سهم
تصویر هم سهم
همباگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم شکم
تصویر هم شکم
دو یا چندفرزندی کن باهم ازیک شکم زاییده شده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم کام
تصویر هم کام
دو یا چند تن که یک آرزو دارند هم آرزو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم نسل
تصویر هم نسل
دو یا چندتن که از یک نسل باشند (نسبت بهم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم نسب
تصویر هم نسب
هم زهک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم نام
تصویر هم نام
دو یا چند تن که دارای یک نام باشند (نسبت بهم) هم اسمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم قیمت
تصویر هم قیمت
هم بها و ارزش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم اسمی
تصویر هم اسمی
همنامی هم اسم بودن همنامی
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که در کاری با دیگری رقابت کند حریف رقیب: هرکسی بمعرکه رسید به جهت تحصیل نام و ننگ و غیرت هم چشمان بی ملاحظه از عقب مخالفان میتاخت
فرهنگ لغت هوشیار
دو یا چند تن که در اجرای عملی شرکت کنند شریک متفق بیشتر در مورد کارهای بدبکاررود، همنشین مصاحب، دو یا چند تن که در زور و قوت و شان و شوکت برابر باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم قوم
تصویر هم قوم
خویشاوند، همتیره دو یا چندکس که ازیک قوم هستند هم قبیله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم آسا
تصویر هم آسا
همانند شبیه: وکواعب اترابا وکنیزکان هم بلا هم آسا هم زاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم قدم
تصویر کم قدم
کم گام اهسته رو آهسته رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم قسمی
تصویر هم قسمی
باهم قسم خوردن هم سوگندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چه قسم
تصویر چه قسم
بچه کیفیت، چگونه ؟
فرهنگ لغت هوشیار
دو یا چند کس که با هم راه روند، همگام، همراه، هم سفر، خدمتگار، خادم
فرهنگ لغت هوشیار
هم کلک، دو یا چند نویسنده که به یک نوع نویسندگی (مقاله نویسی داستان نویسی و غیره) اشتغال دارند، مفتش، منشیان یک اداره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم گام
تصویر هم گام
همقدم
فرهنگ لغت هوشیار
همراه، هم عنان، همگام
فرهنگ واژه مترادف متضاد